بار خدایا
کوله بارم لبریز از گناه و مملو از نافرمانی توست , در دریای معصیت خود دست وپا می زنم ودر ظلمت خود پریشان , تاریکی سراسر وجودم را در برگرفته , در میان لجن زار شهوات غوطه ورم . پریشان و سرگردان در بیابان وجودم مانده ام , از هر سو صاعقه های گناه و نافرمانی به سویم سرازیرند , شعله هایی از دوزخ گرداگردم را فرا گرفته اند
شیطان مرا به سوی منجلاب گناهان می کشاند از هر سو تند باد گناه و معصیت به سویم وزیدن گرفته , گناهان در قالبی زیبا و فریبنده مرا به خود می خوانند
این دنیای هزار رنگ با رنگ های مسحور کننده خود به گناهم می خواند , شیاطین در تلاشند تا نفری دیگر را بر پیروانشان بیافزایند
در این دنیای فریبنده ودر این ظلمت کده جز تو کسی را ندارم تا به او پناه برم
خدایا
برگناهان خود معترفم , می دانم گناهکارم , اما تو خود عالمی و می دانی که از روی جهالت مسحور دنیا گشتم
بار الهی
به در گاه تو پناه آورده ام , بنده ای ضعیف و ذلیلم , کرمی نما و از درگاهت مرانم , تو بزرگی و بخشنده و مهربان , برای گدایی به در گاه غنی تو آمده ام , مایوسم برمگردان
می دانم ! هرگز مخلوقت را از یاد نمی بری , پس هنگامی که درهای رحمتت را به سوی خلق می گشایی مرا هم نصیبی ده تا بی نصیب از درگاهت بر مگردم
... خدای مهربانم بر این بنده گنهکار رحم نما ...
نظرات شما عزیزان: